«استعينوا بالصّبر و الصّلاة و انّها لكبيرة الّا على الخاشعين»
از شكيبايى[طبق بعض تفاسير: روزه] و نماز كمك جوييد و آن[نماز] بسى سنگين است مگر براى خشوع پيشگان.
سوره مباركه بقره/آيه 45
به زودي خواهيم گفت كه چگونه خاشع باشيم!
سال يكهزار و سيصد و سي و دو شمسي بود، من و عدهاي از جوانان پر شور آنروزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه
دليلي دارد نماز را به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟
عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به فارسي بخوانيم و همين كار را هم كرديم .
والدين كم كم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند .
آنها، پساز تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت ما را از اين كار باز
دارند و اگر مؤثر نبود، راهي ديگر برگزينند . چون پند دادن آنها مؤثر
نيفتاد; ما را نزد يكي از روحانيان آن زمان بردند . آن روحاني وقتي فهميد
ما به زبان فارسي نماز ميخوانيم، به شيوهاي اهانت آميز نجس و كافرمان
خواند . اين عمل او ما را در كارمان راسختر و مصرتر ساخت .
عاقبت يكي از
پدران، والدين ديگر افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت
الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تاييد قرار گرفت . آنها نزدحضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وي در ميان نهادند . او دستور داد در
وقتي معين ما را خدمتش رهنمون شوند . در روز موعود ما را كه تقريبا پانزده
نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نوراني و
خندان وي ما را مجذوب ساخت; آن بزرگمرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم
كه با شخصيتي استثنايي روبه رو هستيم . آقا در آغاز دستور پذيرايي از همه
ما را صادر فرمود . سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسي نماز
نميخوانيد، فعلا تشريف ببريد
و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد . وقتي
آنها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما يكي يكي خودتان را معرفي كنيد و
بگوييد در چه سطح تحصيلي و چه رشتهاي درس ميخوانيد .آنگاه، به
تناسب رشته و كلاس ما، پرسشهاي علمي مطرح كرد و از درسهايي مانند جبر و
مثلثات و فيزيك و شيمي و علوم طبيعي مسائلي پرسيد كه پاسخ اغلب آنها از
توان ما بيرون بود . هر كس از عهده پاسخ بر نميآمد، با اظهار لطف وي و
پاسخ درست پرسش رو به رو ميشد . پس از آن كه همه ما را خلع سلاح
كرد، فرمود: والدين شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسي
ميخوانيد، آنها نميدانند من كساني را ميشناسم كه - نعوذبالله - اصلا
نماز نميخوانند . شما جوانان پاك اعتقادي هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم
اهل همت . من در جواني ميخواستم مثل شما نماز را به فارسي بخوانم; ولي
مشكلاتي پيش آمد كه نتوانستم . اكنون شما به خواسته دوران جوانيام جامه
عمل پوشانيدهايد، آفرين به همت شما . در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه
صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حل كرده ايد . اكنون يكي از شما كه ازديگران مسلطتر است، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمه كرده است. يكي از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و براي پاسخ دادن
داوطلب شد . آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما يك نفر است; زيرا مناز عهده پانزده جوان نيرومند بر نمي آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب
بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاري به
نام خداوند بخشنده مهربان . حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه
درست بسم الله چنين باشد . در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عيبي ندارد .
اما «الله» قابل ترجمه نيست; زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را
نميتوان ترجمه كرد; مثلا اگر اسم كسي «حسن» باشد، نميتوان به آن گفت
«زيبا» . ترجمه «حسن» زيبااست; اما اگر به آقاي حسن بگوييم آقاي زيبا،
خوشش نميآيد . كلمه الله اسم خاصي است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال
اطلاق ميكنند . نميتوان «الله» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد .خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كردهايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده . حضرت
ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولي كامل نيست; زيرا «رحمن» يكي از صفات
خدا است كه شمول رحمت و بخشندگي او را ميرساند و اين شمول در كلمه بخشنده
نيست; «رحمن» يعني خدايي كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم
ميكند و همه را در كنف لطف و بخشندگي خود قرار ميدهد و نعمت رزق و سلامت
جسم و مانند آن عطا ميفرمايد . در هر حال، ترجمه بخشنده براي «رحمن» در
حد كمال ترجمه نيست . خوب، رحيم را چطور ترجمه كردهايد؟ رفيق ما جواب داد:«مهربان» . حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحيم من بودم -
چون نام وي رحيم بود - بدم نميآمد «مهربان» ترجمه كنيد; اما چون رحيم
كلمهاي قرآني و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود . اگر آن را
«بخشاينده» ترجمه كرده بوديد، راهي به دهي ميبرد; زيرا رحيم يعني خدايي
كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو ميكند . پس آنچه در ترجمه «بسم الله»آوردهايد، بد نيست; ولي كامل نيست و اشتباهاتي دارد . من هم در دوران
جواني چنين قصدي داشتم; اما به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسيمنصرف شدم . تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات
بپردازيم، موضوع خيلي پيچيدهتر ميشود . اما من معتقدم شما اگر باز هم بر
اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسي برنداريد; زيرا خواندنش
از نخواندن نماز به طور كلي بهتر است .
در اينجا، همگي شرمنده و
منفعل و شكستخورده از وي عذرخواهي كرديم و قول داديم، ضمن خواندن نماز به
عربي، نمازهاي گذشته را اعاده كنيم . ايشان فرمود: من نگفتم به عربي نماز
بخوانيد، هر طور دلتان ميخواهد بخوانيد . من فقط مشكلات اين كار را براي
شما شرح دادم . ما همه عاجزانه از وي طلب بخشايش و از كار خود اظهار
پيشماني كرديم . حضرت آيت الله ارباب، با تعارف ميوه و شيريني، مجلس را به
پايان برد . ما همگي دست مباركش را بوسيديم و در حالي كه ما را بدرقه
ميكرد، خدا حافظي كرديم . بعد نمازها را اعاده كرديم و از كار جاهلانه خوددستبرداشتيم . بنده از آن به بعد گاه به حضور آن جناب ميرسيدم و از خرمنعلم و فضيلت وي خوشهها بر ميچيدم . وقتي در دوره دكترايزبان و ادبيات
فارسي دانشگاه تهران به تحصيل مشغول بودم، گاه نامهها و پيغامهاي استاد
فقيد مرحوم بديع الزمان فروزانفر را براي وي ميبردم و پاسخهاي كتبي و
شفاهي حضرت آيت الله را به آن استاد فقيد ميرساندم . و اين افتخاري براي
بنده بود . گاه ورقههاي استفتايي كه به محضر آن حضرت رسيده بود، روي هم
انباشته ميشد . آن جناب دستور ميداد آنها را بخوانم و پاسخ را طبق نظر
وي بنويسم . پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهي نداشت، آن را مهر ميكرد . در
اين مرحله با بزرگواريهاي بسيار آن حضرت رو به رو بودم كه اكنون مجال بيانآنها نيست . خدايش بيامرزد و در درياي رحمتخويش غرقه سازد;
«انه كريم
رحيم»
به نقل ازآقاي دكتر محمد جواد شريعت
برگرفته از سايت تبيان همراه با ويرايش
من كراهت دارم كه خداوند راعبادت كنم و مقصود رسيدن به ثواب او باشد، اگر چنين باشم مانند بندهاى طمع كار خواهم بود كه براى مزد كار مىكند، و اگر به او مزدى ندهند كار نمىكند و علاقهاش را نشان نمىدهد.
از طرف ديگر كراهت دارم كه خداوند را براى ترس از عقاب و يا عذابش عبادت كنم، و اگر چنين كنم مانند بندهاى بدكار خواهم بود كه اگر نترسد كارى نمىكند،
وقتي كه اين سخنان حضرت سجاد راشنيد از حضرت پرسيد:
پس چرا خداوند را عبادت مىكنيد؟
فرمود: براى اينكه او را شايسته عبادت مىدانم و بمن نعمت داده است.
كتاب الإيمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64