بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي كلاس و به دانشجوها ميگه:
با توجه به مطالبي كه من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت كنيد كه اين صندلي وجود نداره؟!
دانشجوها به هم نگاه كردن و همه شروع كردن به نوشتن روي برگه…
بعد از چند لحظه يكي از دانشجوها برگه شو داد و از كلاس خارج شد…
روزي كه نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود !
كدوم صندلي ؟
اگه گفتين چرا؟
امام صادق عليه السّلام در تفسير اهدنا الصراط المستقيم مىفرمايد:
«خداوندا! ما را بر راهى كه به محبت تو مىرسد و به بهشت واصل مىگردد، و مانع از پيروى هوسهاى كشنده و آراء انحرافى و هلاك كننده است ثابت بدار»
انسان در پيشگاه خدا: از اينجا گوئى «بنده» پروردگار خود را مخاطب ساخته
نخست از عبوديت خويش در برابر او، و سپس از امدادها و كمكهاى او سخن مىگويد:
«تنها تو را مىپرستم و تنها از تو يارى مىجويم» (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ).
در واقع آيات گذشته سخن از توحيد ذات و صفات مىگفت و در اينجا سخن از توحيد عبادت، و توحيد افعال است. توحيد عبادت آن است كه هيچ كس و هيچ چيز را شايسته پرستش جز ذات خدا ندانيم تنها به فرمان او گردن نهيم، و از بندگى و تسليم در برابر غير ذات او بپرهيزيم، توحيد افعال آن است كه تنها مؤثر حقيقى را در عالم او بدانيم، نه اينكه دنبال سبب نرويم بلكه معتقد باشيم هر سببى هر تأثيرى دارد به فرمان خداست. اين تفكر و اعتقاد انسان را از همه كس و همه موجودات بريده و تنها به خدا پيوند مىدهد
دل گفت مرا علم لدنّى هوس است
تعليمم كن اگر ترا دسترس است
گفتم كه «الف» گفت: دگر؟ گفتم: هيچ
در خانه اگر كس است يك حرف بس است
هيچ ذكري، بالاتر از «ذكر عملي» نيست؛ هيچ ذكر عملي، بالاتر از « ترك معصيت در اعتقاديات و عمليات نيست. »
و ظاهر اين است كه ترك معصيت به قول مطلق، بدون « مراقبه دائميه »، صورت نمي گيرد.
والله الموفق
العبد محمد تقي البهجة
خواندنقرآن به زبان فارسي هم به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند نه تنها اشكال ندارد بلكه چه بسا در مواردي نيز ترجيح دارد. اينكه انسان معناي آياتقرآن را بخوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيشتر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد بسيار شايسته و ارزشمند است.
اصولاهدف اساسي نزول آيات براي همين است و اگر به قرائت قرآن نيز تاكيد شده براي رسيدن به فهم آيات قرآن و به كار گيري آن در زندگي است. قرآن براي آن نازل نشده كه در كنج خانه ها گذاشته شده يا صرفا از رو خوانده شود. بلكه قرآن كتاب هدايت و برنامه زندگي سالم و خوشبخت است و اين هدف زماني محقق ميشود كه انسان معنا و حتي تفسير آيات را درك نمايد.
بنابر اين خواندن آن به همان لفظ عربي كه نازل شده مانع از خواندن ترجمه آن و فهم و تدبر در آيات آن نيست.
حتيبرخي گفته اند كه براي فهم بهتر آيات بهتر است كه انسان زبان عربي و يا قواعد آن را ياد گيرد. در هر حال اين آيات به زبان عربي نازل شده و خداوند فرموده است براي تدبر در آيات آن را به زبان عربي نازل كرديم.(يوسف /آيه2)
اينكه توصيه به قرائت الفاظ قرآن به صورتي عربي شده مي تواند دلائل مختلفي داشته باشد.
اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلايل و حكمتهاى گوناگونى دارد؛ از جمله:
1. ايجاد زبانى مشترك در ميان همه پيروان و فراهم سازى نوعى وحدت و پيوند جهانى، باعث تأكيد بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است.
2.روح و محتواى هر پيام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عميقتر درك مي گردد تا زمانى كه به زبانهاى ديگر برگردانده شود و قرآن - كه داراى مضامين بسيار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقيق و كامل به هيچ زبانى نيست.
راغباصفهاني در مفردات مي گويد: «العربي الفصيح من الكلام؛ عربي سخن فصيح و آشكار را مي گويند». بنابراين عربي بودن صرف نظر از كيفيت زبان به معني فصاحت و بلاغت است. بنابراين زيباست چون آشكار و رسا است. به علاوه زبان عربي از كامل ترين زبان ها، و از پربارترين و غني ترين ادبيات، مايه مي گيرد
همه ترجمههاى قرآن، براى رسيدن به معارف بلند و درك زيبايى متن اصلى نارسا است. كافى است اندكى در مباحث مربوط به زبانشناسى، فن ترجمه و تئورىهاى مربوط به آن مطالعه كنيد؛ آن گاه خواهيد يافت كه فرق بين قرآن و ترجمههايش، همان فرق بين كتاب الهى و بشرى است.
3.قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت ويژه و نكات ادبى برخوردار است كه خود، بخشى از اعجاز قرآن است و در قالب هيچ ترجمهاى بيان شدنى نيست. براى آگاهى بيشتر ر.ك: مجله بينات و مجله مترجم (ويژه نامه قرآن).
4.تشويق و ترغيب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئيل بر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نازل فرموده، يكى از شيوههاى حفظ قرآن از تحريف است.
وقتىمطلبى نزد همگان با يك قرائت معيّن ثابت شود، تحريف آن مشخص خواهد شد و لذا در تاريخ اسلام، وقايعى نقل شده كه مسلمين حتى نسبت به جابه جايى يا حذف يك «واو»، حساسيت نشان دادهاند. بنا بر آنچه گفته شد، تلاش و همت ما، بايد بر آن باشد كه تلاوت قرآن را به زبان عربى پيگيرى كنيم و هر چه بيشتر با ترجمه آن آشنا شويم. حتى اگر كمتر بخوانيم؛ اما با توجّه به معنا و ترجمه تلاوت كنيم، بهره ما بيشتر خواهد بود و رفته رفته تسلّط ما بيشتر خواهد شد.
روحو محتواى هر پيام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عميقتر درك مىگردد تا زمانى كه به زبانهاى ديگر برگردانده شود و قرآن - كه داراى مضامين بسيار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقيق و كامل به هيچ زبانى نيست
زبانعربي بنا به آنچه در روايات آمده است برترين و بهترين زبانها است، و همين كه زبان وحي خداوند است و تنها كتاب معجز الهي كه الفاظ آن داراي اعجاز است، به اين زبان نازل شده در برتر بودن آن كافي است، حتي بنا به آنچه در روايتي آمده است وحي از جانب خداوند براي تمامي انبياء به زبان عربي نازل مي شود و براي پيامبران به زبان قومشان ترجمه مي شود. (بحار 11 و 42) در روايت مشابهي آمده است: خداوند نازل نكرد كتابي و نه وحيي را مگر به زبان عربي و در گوش انبيا به زبان قوم آنان قرار مي گرفت ولي در گوش پيامبر به زبان عربي قرار مي گرفت. بنابراين قطعا انتخاب اين زبان به عنوان زبان وحي خداوند، دلالت بر برتري و جامعيت اين زبان نسبت به ديگر زبانها دارد. (بحار16 و 134)در روايت ديگري زبان عربي به عنوان زبان اهل بهشت معرفي شده است.(بحار 8 و 286) هم چنين از امير المومنان (عليه السلام) در خطبه اي كه در مورد انتقال نور پيامبر در اصلاب آباء طاهرين آن حضرت است، خطاب به خداوند اين گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادي به اسماعيل و نه ديگر فرزندان ابرهيم و زبان او را (اسماعيل) به عربي گشودي كه آن را بر ديگر زبان ها برتري دادي ... (بحار 25 و 29)
راغب اصفهاني در مفردات مي گويد: «العربي الفصيح من الكلام؛ عربي سخن فصيح و آشكار را مي گويند». بنابراين عربي بودن صرف نظر از كيفيت زبان به معني فصاحت و بلاغت است. بنابراين زيباست چون آشكار و رسا است. به علاوه زبان عربي از كامل ترين زبان ها، و از پربارترين و غني ترين ادبيات، مايه مي گيرد.
ظرفيتيكه در زبان عربي است كه در عين كوتاهي لفظ معاني زيادي را تحمل مي كند در ساير زبان ها نيست. عربي زباني است كه در الفاظ آن ظرفيت نمايش معاني گسترده و پر دامنه اي هست. يكي از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظي است كه از لطافت ها و نكات ادبي عجيبي برخوردارست و در قالب هيچ ترجمه و زباني بيان شدني نيست.